قیصر: أه خان دایی تو آدمو مأیوس میکنی. اگه قرار روزگاره که آدم پیر بشه دلش کوچیک بشه، ای خدا منو هیچوقت پیر نکن چون حوصلشو ندارم…
امروز بهروز وثوقی ۸۶ ساله شد، اما هنوز پیر نشده که دلش گرچه تنگ است، کوچک نیست. بازیگری که نیمی از عمر خود را در غربت گذراند و چه غریب است حال آدمی که آشنای وطن باشد و غریب در غربت و عمری رنج مشتاقی و مهجوری را بر دوش بکشد.
در اوج، مجبور به کنارگیری از بازیگری شد. هجرت از عشقی که به او هویت و منزلت میبخشید. با این همه اما او بازیگریست که غیبتش روایت حضور بود. در حافظه و خاطره و قلب مردم. خیلیها در این چهار دهه آمدند و رفتند. هم از سینما، هم از یادها، اما او همچنان در ذهن و ضمیر مردم حضور دارد و به یاد مانده است. به قول سعدی: تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد/ دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی.
تولدش مبارک
سیدرضا صائمی