«وقت سینما»/ محمد تقیزاده؛ رسیدن پرویز شهبازی از «نفس عمیق» به «رکسانا» یک پروسه است، پروسهای که خیلی از سینماگران ایرانی از رخشان بنیاعتماد تا بهرام بیضایی طی کردند؛ زده شدن از فضای دراماتیک و پناه بردن به مضمونگرایی.
تحلیل ساختار روایی «رکسانا»، تخصص خاصی نمیخواهد چرا که یک تماشاگر عادی سینما نیز از عدم انسجام فیلمنامه، از این شاخه به آن شاخه پریدن فیلمساز و کشیده شدن فضای داستانگوی سینما به محلی برای اعتراض اجتماعی متوجه میشود که سینماگران ما دچار نوعی سر شدگی شدند و تمایل دارند بجای قصهگویی فریاد اجتماعی سر دهند.
پرویز شهبازی در «رکسانا» یکسری دردهای اجتماعی که ناشی از خرافات و اختلالات فرهنگی است را تا ایرادات سیاسی و حاکمیتی تصویر کرده و با یک تدوین سریع، سعی داشته فیلمی جذاب بسازد. مضافا اینکه از چند کاراکتر شیرین مثل منصور «نفس عمیق» که در اینجا به منصور «رکسانا» تغییر پیدا کرده است، استفاده نموده تا فضای تلخ و اعتراضی خود را تا حدی تلطیف کند.
«رکسانا» هر چقدر از نظر سینمایی فیلم جدی نیست، از نظر اجتماعی و سیاسی فیلم مهمی است و میتواند تصویر بازنمایی شده از ایران معاصر را نشان مسوولان کشور دهد.