صفحه اصلی > سینما و فرهنگی و هنری و فیلم و هنرمندان و ویدئو و یادداشت : شوخی به وقت روز ملی سینما!

شوخی به وقت روز ملی سینما!

«وقت سینما»/ البرز کوشیار: این شوخی‌ها به مناسبت روز ملی سینما در دنیای خیالات صادر شده‌اند و اعتبار دیگری ندارند!
«قیصر» نسخه داریوش مهرجویی: قیصر را شکیبایی بازی می‌کرد و رو به خان دایی (انتظامی): «‌من یه زمانی فکر می‌کردم یه گُهی میشم، اما هیچ پُخی نشدم. چهل و خرده‌ای ازم گذشته، بدتر آویزونم». بیتا فرهی هم فاطی بود، اما خانواده، طبعشان لطیف‌تر از آن بود که انتقام خونش را بگیرند!
«خانه دوست کجاست؟» نسخه مسعود کیمیایی: احمد و دوستش محمدرضا نعمت‌زاده را پولاد در دو نقش بازی می‌کرد. پدر محمدرضا (بهروز وثوقی) وقتی می‌فهمد معلم (علی اوجی) به پسرش هشدار داده اگر تکالیفش را در دفتر مشق خودش ننویسد، اخراج خواهد شد، عصبی شده و او را با چاقو می‌زد.
«هامون» نسخه تهمینه میلانی: مهشید (نیکی کریمی) که اصلاً فمینیست نیست، دو برابر بیشتر پوست هامون (بهرام رادان) را می‌کَند. پدرش را می‌آورد جلوی چشمش. مدام هم محمد نیک‌بین را می‌کوبید توی سر او که «یاد بگیر، ببین چقدر آقاس»!
«آژانس شیشه‌ای» نسخه اصغر فرهادی: آخرش معلوم نمی‌شد عباس زنده می‌مانَد یا می‌میرد. حاج کاظم را به جرم اقدام علیه امنیت ملی می‌گیرند یا نه. سلحشور ترفیع می‌گرفت یا نه. خلاصه همه چی لنگ در هوا می‌ماند!

 

«متری شیش و نیم» نسخه مسعود اطیابی: صمد (سام درخشانی) پلیس مزه‌پرانی است که با ناصر خاکزاد (پژمان جمشیدی)، اَبَر قاچاقچی لوس منطقه، کَل کَل جلفی دارد. او را می‌گیرد می‌اندازد توی بازداشتگاه کنار یک مشت معتاد، اما برمی‌گردد می‌بیند خاکزاد معلوم نیست چی به خوردشان داده همه دارند می‌زنند می‌رقصند. می‌آید برایشان قاطی کند، اما چشم باز می‌کند می‌بیند خودش هم آن وسط دارد می‌رقصد. خلاصه همه شاد!
«مُفت‌بر» نسخه بهرام بیضایی: عمراً نمی‌ساخت، تازه برافروخته، فیلم‌نامه را پیش از خواندن، می‌سوزاند!
«مادر» نسخه سعید روستایی: مادر یک مفنگیِ نافرمی بود دمِ مرگ. بچه‌هایش مثل چی از او بدشان می‌آمد. خود برادر خواهرها چشم دیدن هم را نداشتند. صبح تا شب جنگ اعصاب و کُلُفت بود که بار هم می‌کردند. سر فروش خانه پدری اختلافات اوج می‌گرفت. سیاهی بود و نکبت که از در و دیوار می‌بارید.
«عقاب‌ها» نسخه مهدی فخیم‌زاده: نقش جمشید آریا را خودش ور میداشت و روی آسمان از هواپیما می‌پرید سر بعثی‌ها و مثل سگ انقدر با حرکات پیچیده رزمی، می‌زدشان تا آش و لاش شوند.
«کلاه‌قرمزی و سروناز» نسخه محمد رسول‌اف: ظاهر سروناز و رفتارهای تابوشکنانه و بودار کلاه قرمزی، باعث توقیف فیلم می‌شد!
ساخت ویدئو: تیم ادیت مستر
تیزر: محمدحسن گیلان
طراح پوستر: سما سعیدی

admin-a

اخبار مرتبط

هجدهمین عنوان از مجموعه قصه‌های من و بچه‌هام: «عطسه» منتشر شد

هجدهمین جلد از مجموعه کتاب‌های طنز «قصه‌های من و بچه‌هام» با عنوان…

رائد فریدزاده رئیس سازمان سینمایی شد

رائد فریدزاده به طور رسمی به عنوان رییس سازمان سینمایی منصوب شد.…

دیدگاهتان را بنویسید