«وقت سینما»/ البرز کوشیار؛ بیراه نیست اگر بگوییم گرانیگاه «وحشی»، جواد عزتی و حضور سنگینش است. بیانصافی است اگر بازی او را در سریال هومن سیدی، تکراری یا مشتق از نقشهای قبلی ببینیم. حالا پس از سالها رویارویی با نقشهای پر چالش و اغلب پر تلاطم، حساب کار دستش آمده.
او هر بار و در هر نقشی، با تاکتیکی متفاوت آمده تا بلکه به دام تکرار نیفتد. چنانچه در مواردی ناکام مانده، باید به این نکته توجه کرد که مگر در جریان فیلمسازی در کشور ما، طی سال چند فیلمنامه ارج و قربدار نوشته میشود که تازه بهترینهایش نصیب عزتی شود.
اتفاقاً «داود» با هدایت و پرورش هوشمندانه سیدی، در بازی عزتی شخصیتی چند بعدی از کار درآمده. بازی پر تب و تاب و غافلگیر کننده عزتی، در همین سه قسمت نشان داده چقدر درست روی جزییات سوار است. (ادامه شاید حاوی اسپویل باشد) «داود» در قسمت اول، ابتدا شخصیتی همراه با دیگر کارگران معرفی میشود.
جالب آنکه کمی پیش از اولین تراژدی و بحران، او در برداشت بیننده، تا مرز یک «متجاوز» پیش رفته! دو قسمت بعدی، ابعاد دیگری از داود عیان میشود. گویا سابقاً قمهکش و مردم آزار بوده. زمانی بنّایی میکرده. حتی در مقابله با پیرمرد باجگیر، ناگهان و در لحظه، پتانسیل جانی بودن را هم به نمایش میگذارد. سپس، طولی نمیکشد تبدیل به فردی ترسو، خودباخته و مستأصل میشود.
همه اینها در بازی عزتی نمود دارد. از میمیک تا اشارات بدن را به خدمت گرفته تا به تناسب هر موقعیت، چهره دیگری از خود نشان دهد. ترسوی بد اقبالِ توی هچل افتادهای که پا بدهد، قمه و تیزی میکشد. چه بسا یک کودک دیگر را هم خواسته یا ناخواسته از زندگی ساقط کند. چرخشهای گویی بیاراده و ناگزیر کاراکتر در بازی عزتی بروز دارد. طغیانش هم بوی ضعف و واهمه میدهد. اصلاً خودمان را دائم میگذاریم جای او و استرس و تشویش میگیریم: «اگه من بودم چه کار میکردم؟»!
عزتی در «وحشی» سویه خاصی از قدرت بازیگریاش را به رخ کشیده.