«وقت سینما»/ کسری مجد: پخش «بازنده» محصول جدید فیلیمو پس از مدتها اما و اگر، از روز جمعه (30 شهریور ماه) آغاز شد. سریالی که انگار در همان نگاه اول، راهش را از بقیه تولیدات مارکت جدا میکند. چه در فرم و چه در روایت، خیلی در بند نمونههای سنتی و بارها دیده شده و تکراری نیست. برای خودش جهانی جدید تعریف کرده که مخاطب ایرانی آن را پس نمیزند. در گوشه گوشه کادر و لحظه لحظه آنچه در داستان میگذرد، این خاصیت خوشایند رمزآلود بودن حس میشود و تصنعی نیست. ژانر جنایی معماییاش سر و شکل کنجکاویبرانگیزی به آن بخشیده و در ترکیب بازیگرانش نوگراییهایی عمدی وجود دارد. چیزهایی که باید دید در ادامه به کارش خواهد آمد یا خیر.
«بازنده» به کارگردانی امین حسینپور و تهیهکنندگی احسان ظلیپور، بدون توضیح اضافی کاراکترهای اصلیاش را به کمک نمادها و عادتهایشان آرام آرام معرفی میکند.
کارآگاه کیانی با بازی علیرضا کمالی آدمی است که از تبعات یک مصیبت خانوادگی رنج میبرد و همین مسئله، عامل آن شده تا در کنار مقتضیات خشن و ناگوار حرفهاش، رفتاری سرد و خشک داشته باشد و در عین حال، ریزهکاریهای پلیسی را بلد است. او میتواند مرکز ثقل داستان باشد و در مواجهه با بالا و پایینهای پروندهها، به کمک کاریزماتیک بودن بازیگر، توجه بیننده را جلب کند. آدم آرامی که شبیه بشکه باروت است!
روایت که گویا اقتباسی از کتاب «زن همسایه» اثر شاری لاپنا است، زیادهگویی و حرافی ندارد و آدمها دیالوگ بدون کارکرد و بیاثر در روند درام ندارند. معرفی ارغوان حمیدی (سارا بهرامی) و نیز آشنایی با همسرش به سرعت اتفاق میافتد تا بیلکنت و وقفههای حوصله سر بر، وارد ماجرای اصلی شویم.
کدهایی از گذشته کارآگاه، در تایم کوتاهی با فلش بک ذهنی مطرح میشود. در این مسیر نریشن هم کمک بسیاری بوده و حسابی عصای دست بوده. قصه هم مایههای مرموزی دارد و تماشاگر را کنجکاو میکند به پیگیری داستان.
فضاسازی در «بازنده»، هوشمندانه و در راستای القای احساسات لازم و نیز نمودی از درونیات شخصیتهاست. خانهای که محل وقوع ماجراست و نوع دکور و چینش صحنه، آبستن نوعی از تنش و تعلیق است که به قول آقای املاکی، بعید است خانهای مثل آن که حال و هوای اروپا را داشته باشد، در جای دیگر شهر پیدا شود.
«بازنده» اگر به همین منوال ادامه داشته باشد، میتواند باب طبع جنایی پسندهایی باشد که فعلاً در بین سریالهای دیگر پلتفرمها، نظیر آن را پیدا نخواهد کرد.