صفحه اصلی > سینما و عکس و فرهنگی و هنری و هنرمندان و یادداشت : روایت خاطره‌ای شنیدنی از پرویز نوری/ ماجرای شوخی‌های سریالی تند و تیز داریوش مهرجویی و منتقدش

روایت خاطره‌ای شنیدنی از پرویز نوری/ ماجرای شوخی‌های سریالی تند و تیز داریوش مهرجویی و منتقدش

پرویز نوری منتقد سینما طی مصاحبه‌ای به ماجرای شوخی‌های خطرناکش با زنده‌یاد داریوش مهرجویی اشاره کرده است.

یرویز نوری از منتقدان قدیمی سینماست که در فیلم «طهران تهران» داریوش مهرجویی بازی کرده و در این فیلم نقش قابل توجهی نیز دارد. پرویز نوری در یکی – دو مصاحبه‌ای که با رسانه‌ها داشته به شکل سر بسته‌ای به ماجراهای شوخی‌های خطرناکش با مهرجویی اشاره کرده است.

او چند سال پیش در بهاریه‌ای که به ماهنامه فیلم داده بود جزئیات کامل این شوخی‌های بسیار خطرناک را بازگو کرده است. برخی سایت‌ها به نقل از  پرویز نوری در آن بهاریه ماجرا را این‌گونه روایت کرده‌اند که در زمان فیلم «آقای هالو»، امیر نادری و مهرجویی با هم مجادله‌ای پیدا می‌کنند و امیر نادری یقه مهرجویی را می‌گیرد که فیلم کردن یک نمایشنامه معروف و امتحان پس داده هنری نیست.

ادامه بحث بالا می‌گیرد و کار به مشاجره می‌کشد، اما پس از چند دقیقه صحبت، مهرجویی و نادری دست در گردن و خنده‌کنان جوری عمل می‌کنند که اتفاقی اصلا نیفتاده. گویا امیر نادری به مهرجویی این‌جور تفهیم کرده که این آتش‌ها از جانب  پرویز نوری برافروخته شده است.

پس از این ماجرا، در اواخر ساخت فیلم «آقای هالو»، هوشنگ بهارلو (فیلمبردار سینما و عکاس نشریه ستاره سینما در آن زمان) به پرویز نوری می‌گوید می‌خواهد از او یک عکس تاریخی به یادگار بگیرد. در آن زمان پرویز نوری متوجه نمی‌شود که چرا او یک دفعه به این صراحت افتاده که عکس بگیرد.

وقتی «آقای هالو» آماده نمایش می‌شود یک بار مهرجویی و بهارلو با پوزخند به پرویز  نوری می‌گویند برود حتما فیلم را ببیند. بعدا نیز چند بار اصرار می‌کنند. پرویز نوری به سینما رفته و وقتی فیلم را می‌بیند متوجه می‌شود در سکانسی از فیلم عکسی را که هوشنگ بهارلو از او گرفته بر دیوار اتاق زن بدنام قصه چسبانده شده است! به‌نظر پرویز نوری این شوخی مهرجویی با او شوخی سیاهی بود به همین خاطر تصمیم به انتقام و تلافی از مهرجویی می‌گیرد!

پرویز نوری در آن سال‌ها علاوه بر نقد نوشتن به کار فیلمسازی هم مشغول بوده است. او در همان سال‌ها فیلم «حکیم باشی» را می‌سازد. «حکیم باشی» ماجرای قصه رمالی بود که در یک روستای دور افتاده برای اهالی ساده آنجا رمل و اسطرلاب می‌انداخت و گره از کارشان می‌گشود.

پرویز نوری که قصد انتقام از مهرجویی را داشته ناگهان شیطنتی در مغزش جرقه زده و عکسی که در گذشته با مهرجویی انداخته را پیدا کرده (عکسی که امیر نادری گرفته بود) و در جهت هدف خود به کار می‌گیرد. در صحنه‌ای از «حکیم باشی» زن جوانی حضور دارد که مردی بدجنس و نابه‌کار او را فریب داده و به شهر گریخته بود، حال زن از آن رمال می‌خواست آن جوان را پیدا کند.

رمال از زن عکس جوان فریبکار را می‌خواست تا رویش رمل بیاندازد و وقتی زن عکس آن مرد را به رمال نشان می‌داد و ما در یک تصویر درشت همان عکس داریوش مهرجویی را می‌بینیم که پرویز نوری در فیلم قرار داده بود!

پرویز نوری سپس مهرجویی را به تماشای فیلم «حکیم باشی» ترغیب می‌کند. مهرجویی نیز پس از دیدن «حکیم باشی» تا پرویز نوری را می‌بیند می‌گوید: فیلم بعدی‌ام را ببین! اما پرویز نوری به او می‌گوید: بیا این شوخی را دنبال نکنیم چون می‌دانم به جاهای باریکی خواهد کشید! و مهرجویی هم دیگر ادامه نمی‌دهد… .

توضیح: در تصویر انتخابی، داریوش مهرجویی، پرویز نوری و صفا، پسر داریوش مهرجویی حضور دارند. این عکس خاطره‌انگیز سال گذشته توسط پرویز نوری منتشر شد.

vaghte cinema

دیدگاهتان را بنویسید