اولین نشست رسانهای در هفتمین روز از برگزاری جشنواره فیلم فجر ۴۲ متعلق به فیلم «آسمان غرب» بود که امروز (۱۷ بهمن) در سینمای رسانه برگزار شد.
در این نشست حبیب والینژاد تهیهکننده، محمد عسگری نویسنده و کارگردان، میلاد کیمرام، امیرحسین آرمان، آرمین رحیمیان، کریم امینی، روحالله زمانی از بازیگران فیلم، میثم مولایی تدوینگر، علیرضا برازنده مدیر فیلمبرداری، بهزاد جعفریطادی طراح صحنه، بهزاد آقابیگی طراح لباس، مسعود سخاوتدوست آهنگساز، ایمان کرمیان مسئول جلوههای ویژه میدانی و جواد مطوری مسئول جلوههای ویژه بصری حضور داشتند.
هفتمین روز از چهل و دومین دوره جشنواره فیلم فجر به بیتا فرهی بازیگر فقید ایرانی اختصاص داده شد. در این راستا دبیر جشنواره روی سن حاضر شد و از دختر دایی بیتا فرهی به نیابت از خانواده هنرمند تجلیل کرد.
حبیب والینژاد در ابتدای نشست بیان کرد: من و دوستانم سعی کردیم در حد توانمان بخشی از ایثار و فداکاری شهدا و فرماندهان ارتش و مردم کردستان را مقابل ارتش بعث عراق نشان دهیم.
وی افزود: چهار سال پیش اردلان عاشوری یکی از دوستانم این طرح را برای من تعریف کردند. طی این چهار سال ما پیشتولید کار را فراهم کردیم و بالاخره امسال توانستیم این کار را کلید بزنیم. ساخت این فیلم کار سختی بود چرا که شگفتیهای خودش را دارد، اما اگر حمایت فرماندهان ارتش و دوستان هوانیروز نبود، امکان ساخت این فیلم فراهم نمیشد. برای چنین کاری باید یک قرارگاه لوجستیک ساخته میشد و به دستور امیر ارتش این امکان فراهم شد.
محمد عسگری در ادامه عنوان کرد: برای نگارش فیلمنامه یک مقطع زمانی و یک زمینه تاریخی را در نظر داشتیم. در روزهای نخست جنگ تحمیلی یک حماسهای رقم خورد و تلاش کردیم آن را به تصویر بکشیم.
وی افزود: من چند راه داشتم، یکی اینکه کتابها و فایلهای صوتی باقی مانده از آن زمان را مطالعه و دیگر اینکه با همرزمان شهید در آن زمان گفتوگو کنم. طی این گفتوگوها فانوس راه و مسیری که باید پیش میرفتم، برایم روشن شد. در گفتوگو با این عزیزان در جریان جزئیات آن روزها قرار گرفتم و به شخصیت شهید شیرودی نزدیک شدم.
کارگردان «آسمان غرب» یادآور شد: حدود ۷۰ درصد این فیلم طبق وقایع واقعی است. کار ما تاریخنگاری نبوده و سعی کردیم داستان را دراماتیزه کنیم تا به زبان سینما روایت شود.
عسگری ادامه داد: ما وقایع واقعی را در قالب قصه و سینما روایت کردیم و تمام تلاش من این بوده که اتفاقات در مسیر زندگی شهید رخ دهد. به عنوان مثال شهید سهیلیان ۲۱ مهر به گونه دیگری شهید میشوند، اما من میخواستم دین خودم را به هوانیروز و شهدای آن ادا کنم. پس فکر میکنم کار اشتباهی نکردم.
میلاد کیمرام نیز درباره روند رسیدن به نقش خود ادامه داد: در نشست و برخاستها و تحقیقاتی که داشتیم، تمام سعیام را کردم که نقش شبیه شخصیت شهید علیاکبر شیرودی شود. پسر شهید به من گفتند این نقشی که ایفا کردم شبیه پدرشان هست و این برایم با ارزش است. من باید جنگی را بازی میکردم که ندیدهام.
در ادامه امیرحسین آرمان عنوان کرد: یک جمله کلیشهای بود که در این فیلم برایم معنا پیدا کرد؛ این نقش من را انتخاب کرد. هر چه جلوتر رفتم، زوایای این شخصیت بیشتر برای من نمایان شد. به برادر شهید قول دادم که شأن این شهید را حفظ میکنیم و امیدوارم که این اتفاق رخ داده باشد.
وی درباره ادای لهجه کردی در این فیلم تصریح کرد: از همان گریم اولیه و تراشیدن مو با نقش کلنجار میرفتم و فکر میکردم هنوز آنگونه که دلم میخواهد، نیست. با مردم و عشایر صحبت میکردم و یک روز لهجه کردی را امتحان کردم که روز بعد به آقای عسگری گفتم این نقش را با لهجه بازی کنم.
در ادامه نشست، آرمین رحیمیان اظهار کرد: باعث افتخار است این نقش را بازی کردم و ارتباطی که باید با آن وسایل لجستیک برقرار میکردیم، برایم بسیار جذاب بود. اساسا سینما دینی به واقعیت ندارد. امر واقع الزاما نمیتواند دراماتیک اما میتواند مهم باشد. این مسأله خطکشی برای ایراد گرفتن از سینما نیست.
روحالله زمانی نیز بیان کرد: خوشحالم در چهل و دومین دوره جشنواره حضور دارم و بخش کوچکی از این فیلم بودم. شهدای ما خیلی مهم هستند و آدم تا عزیزی را از دست ندهد، قدر زندگی را نمیداند.
علیرضا برازنده گفت: درباره حرکت دوربین در این فیلم یک استراتژی داشتیم و به نتیجه رسیدیم خیلی از سکانسهای ما قطع نشوند و لانگتیک باشند.
میثم مولایی عنوان کرد: من سال گذشته مدتی با آقای عاشوری و همچنین با آقای عسگری روی فیلمنامه کار میکردیم تا همین امروز صبح. روند اینگونه بود که درباره جزئیات همه چیز صحبت کردیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم با این سه جنگ رفتار متفاوتی داشته باشیم. در حقیقت خودمان را در چالش انداختیم تا نگاه متفاوتی به سکانسهای جنگ داشته باشیم.
مسعود سخاوتدوست مطرح کرد: بحث نظری این موسیقی به مراتب مهمتر از بحث عملی کار بود. ما حدود سه ماه درگیر ابجکتیو و سوبژکتیو بودیم. من پنج سال در مدرسه شهید شیرودی درس خواندم بدون اینکه بدانم این شخصیت چه کسی هستند. این موسیقی باعث شد که ادای دینی به این شخصیت داشته باشم.
بهزاد جعفریطادی نیز گفت: این اثر کار سختی بود و در صحنه و لباس بسیار چالش داشت. سختترین صحنه ورودی شهر سرپل ذهاب بود زیرا باید در این فیلم این لوکیشن ساخته و تخریب میشد.