«وقت سینما»/ سیدرضا صائمی؛ مسعود کیمیایی هشتاد و سه ساله شد، اما امسال رفیق همقبیلهاش که با هم، شعله موج نو سینمای ایران را برافروختند در کنارش نیست که وقتی شمع تولدش را فوت میکند برایش دست بزند. آخرین بار این دست کیمیایی بود که تابوت مهرجویی را گرفت تا آن قامت خمیده به لمس دوست، میزانسن درد را بچیند و از قصه رفاقت بگوید.
حالا مهرجویی نیست تا در عکس تولد کیمیایی در یک قاب قرار بگیرند و من یاد رضا (فرامرز قریبیان) در فیلم «ردپای گرگ» افتادم که میگفت: «آق تهرانی تو عکس باشه، اون عکس بره سینه دیوار اتاق، دیگه اون دیوار نمیریزه».
مسعود کیمیایی عمری از رفاقت گفت، از زخم رفاقت، از رفاقتهای زخمی. حالا که به هشتاد و سه سالگی رسیده زخم ناسوری از مرگ رفیق بر جانش نشسته تا غصههایش شبیه قصههایش شود… .
کیمیایی، رفیق کیمیایش را از دست داد. به قول حافظ: «دریغ و دَرد که تا این زمان ندانستم/ که کیمیای سعادت، رَفیق بود رَفیق…»
عمرش دراز باد و از گزند زخمها در امان