«وقت سینما»/ کسری مجد: «بازنده» با نگاه وفادارانه به قواعد ژانر و دلبستگی آشکارش به گونه سینمایی نوآر، تلاش کرده آن را از فیلترهای بومی ایرانی بگذراند. حرکتی روی لبه تیغ که با وجود اما و اگرهایش در اجرا و نظر به استقبال بینندگان، جواب داده.
خیلی از مخاطبان به سرنوشت کودک ربوده شده علاقهمند شدهاند. فضای خاص سریال و شخصیتهایش را میپسندند.
تصاویری با کنتراست بالا که ظاهراً تهران است، اما عامدانه تأکیدی روی آن نمیشود تا قصه در بستری بیمکان و حتی بیزمان روایت شود.
طبق شاخصههای نوآر، بهطور مداوم در صحنههای خارجی باران میبارد. خیابانها و لوکیشنهای داخلی، تاریک یا نیمه تاریک هستند. فضا گرفته و رخوتبرانگیز است. اندوهی مدام بر روابط آدمها و روال مناسباتشان حس میشود. امین حسینپور کارگردان سریال تأکید فراوان و گاه بیحدی روی این نشانهها دارد که گاه برای قشری از مخاطب ایرانی، غیر قابل قبول یا دست کم دیر هضم است.
روابط زناشویی به دلایل مختلف آسیبدیده و متزلزل است؛ کارآگاه کیانی (علیرضا کمالیپور) از همسرش جدا شده، ارغوان (سارا بهرامی) و کاوه (صابر ابر) روابط خدشهداری دارند و ازدواج منفعتطلبانه منصور (پیمان قاسمخانی) و ونوس (رویا جاویدنیا) گرمایی ندارد.
«بازنده» تلاش کرده سبکی متفاوت از تولیدات مرسوم و عادت شده را در شبکه نمایش خانگی در دستور کار قرار دهد. نوگرایی داشته باشد و داستانش در عین ریتم آرام که گاهی نیاز به تجدبدنظر دارد، در هر قسمت گرهافکنیهای جذاب و کنجکاویبرانگیز دارد. مواردی که ممکن بوده به قیمت پس زده شدن از سوی بیننده تمام شود و غلوآمیز جلوه کند. ریسک بزرگی بوده که خوشبختانه جواب داده.
«بازنده» سریال نمونهای است که میتواند با روایتهای دیگری ادامه یابد و سلیقه بصری تماشاگر ایرانی را با نظر به جلوههای ویژه خاص و طراحی صحنه و لباس و کیفیت متمایز تصویربرداری، بالا ببرد.