«وقت سینما»/ البرز کوشیار: کاربری خوش ذوق نوشته «سریال داریوش شبیه خوابهای من است؛ مژگان زن رضا پروانه شده، دختر آقا نعیم. صدرا بعدِ مرگ ساحل با مژگان رفته توی رابطه، شاهین رفیق کافهچی صدرا شده الوات، افتاده به عربده کشی!».
اشارهای به موجسواری شماری از سازندگان «داریوش» روی موفقیت مجموعه قبلیشان «پوست شیر».
یک جور اسپینآف جعلی که روح، پرستیژ و حتی محبوبیت «پوست شیر» را ندارد. عامل این قیاس مصیبتبار هم خودش است. با کستینگی به وضوح متأثر از سریال مذکور و در ذیل همان تم «انتقام» و «دزدی». دوربینش را به فضاهایی چون قهوهخانه، کارگاه، محلههای جنوب شهر و… میبرد و دست به دامن طیفی جماعت تکراری مثل لاتهای قمه به دست و اراذل ریشو میشود. با مقادیر لازمی نعره جانانه و زجرآور و شیونهای زنانه.
«داریوش» در خردهروایت هم به تقلید از «پوست شیر» پرداخته؛ جایی که داریوش مثل نعیم به دلیل دزدی در زندان بوده یا کاراکترهایی با بازی مهرداد صدیقیان که در هر دو سریال به عنوان خاطرخواه دختر مردی که پس از مدتها به سوی خانواده بازگشته، دیده میشود؛ آنجا عاشق ساحل (پردیس احمدیه) و اینجا دلباخته لیلا (ژیلا شاهی)!
فقط رضا پروانه کم است که بازیگرش علیرضا کمالی گویا اینجا هم بزودی دیده خواهد شد!
با این حال و جدا از ضربهای که «داریوش» در این مقایسه خورده، هادی حجازیفر در مقام نویسنده و کارگردان، تلاش کرده تا با تابوشکنی نسبت به کاراکتر آشنای خودش به عنوان مردی عصیانگر و قلدر و تبدیل آن به مردی بزدل، تفاوتهایی ایجاد کند. او از نوعی طنز خفیف و لحظهای در لایههای زیرین سریالش بهره برده تا فضای عصبی و خشن کار را تلطیف کند؛ از جمله واکنشهای سینا (رایان سرلک) با پدر بزرگش، سکانس فرار داریوش و کاظم (عباس جمشیدیفر) از ساندویچی یا حضورشان در باشگاه و… .
همچنین دعوت از چهرههایی که کمتر در سریالهای اینچنینی دیده شدهاند، مثل سعید امیرسلیمانی یا محسن قصابیان، تا شاید قدری معضل تکرار چهرهها در سریال را بهبود بخشد.
حجازیفر در کارگردانی هم از دوربین روی دست و قاببندیهایی شبیه به «پوست شیر» استفاده کرده که باز اتهام شباهت بصری به آن مجموعه را قوت میبخشد. با این حال حجازیفر اگرچه خودش هم جلوی دوربین است، توانسته بازیهای یکدستی از بازیگرانش بگیرد.
تاکنون سه قسمت از «داریوش» توسط فیلمنت پخش شده، ولی هنوز نتوانسته جایگاه خود را تثبیت کند. باید دید در ادامه چه خواهد شد.