«وقت سینما»/ البرز کوشیار: سریال دیدن اصولاً یکی از آن راههای دلپذیر و مسکّنهای ناب برای تجدید قوا و روحیه است. مخصوصاً از آن عاشقانههای لطیفش که بالا و پایین و خنده و گریه و چشم انتظاری دارد، اما جنایت و خون و خونریزی نه. از آنها که هیجان و تعلیق دارد، اما خشونتهای عریان و آزار دهنده نه.
«تاسیان» یکی از همین نمونههاست. بعد از خاطراتی که «خاتون» برایمان ساخت. دست کم اطلاعات و معدود تصاویر منتشر شده آن که اینطور میگفتند و حالا با پخش قسمت اول تا حدی عیان شد که همینطور است. سریالی که چشمانمان به شبکه نمایش خانگی و «فیلیمو» خشک شده بود تا بیاید و حال دلمان را قدری خوب کند. خاصه در این روزهایی که حال خوب، کیمیا شده. حالی که از آن غمهای شیرین تویش دارد. دلتنگی برای عزیز و معشوق دارد.
از همان حالها که ابتهاج فقید در وصفش گفته «چشم دارم در راه/ که بیایند عزیزانم آه». در یکی از اشعار مجموعه شعر «تاسیان» که سریال جدید تینا پاکروان هم نامش را از آن عاریت گرفته. واژهای که گفته میشود از جمله فرانسوی «Le tasian» آمده و معنای حجم زیادی از اندوه را میدهد. گویا این جمله بعدها وارد ایران شده و گیلکها از آن در مقام ناراحتی و حس دلتنگی برای کسی بهره میبرند که دیگر نیست. رفته که رفته.
به نوشته رسانهها، سریال «تاسیان» درام عاشقانهای است که ماجرایش در دهه ۵۰ شمسی، به عنوان یکی از پرتلاطمترین دورههای تاریخ ایران، رخ میدهد. داستان از مهر ۱۳۵۶ شروع میشود و تمرکز روی رابطه عاشقانه پر هول و حذری است بین یک ساواکی به نام خسرو و دختر جوانی به نام شیرین، فرزند یکی از متنفذان دوره پهلوی که در جریان بازجوییهای سیاسی شکل میگیرد.
با گروهی کنجکاویبرانگیز از بازیگران؛ هوتن شکیبا، مهران مدیری، نازنین بیاتی، صابر ابر، بابک حمیدیان، پانتهآ پناهیها، محمد رضا غفاری، مهسا حجازی، محمد رضا شریفینیا، مجید یوسفی، پوریا شکیبایی، نسرین نصرتی و… با گریمها و لباسهای دلبری که بیننده را مشتاق میکنند تا به تماشای قسمتهای بعدیاش بنشیند.
.
چشممان روشن! عاشقانه «تاسیان» بالاخره آمد.